اقا مهدیار مامان اقا مهدیار مامان ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

کوچولوی مامان دوست دارم

حس مادری

مهدیار نازم الان که دارم برای تو نازنین پسرم پست میگذارم در خواب شیرینی هستی .و من هربار که به خواب میروی دلم برایت تنگ میشود.و تحمل اینکه برای ساعاتی یا دقایقی نه چندان دیر از هم دور میشویم را ندارم. و هر لحظه انتظار بیدار شدنت و به اغوش گرفتنت را میکشم. عشق مادر هر وقت که بهت فکر میکنم یا نگاهت میکنم ناخداگاه اشک در چشمانم حلقه میزند و بی اختیار جاری میشود. تمام دعاهای این روزهایم خوشبختی و عاقبت بخیری توست . تویی که با امدنت خوشبختی ام را کامل کردی. و  زندگی سبز من و پدرت را  شیرین تر از پیش کردی. اکنون خدا را شاکرم  برای ...
31 مرداد 1393

مهدیار و دایی ماهان کوچولو

وقتی برای پسرم صحبت میکنم اینطور به من نگاه میکند                      خدای من........... دایی و خواهرزاده رو نگاه کن فدای اون چشمای قشنگتون بشم الهی دورت بگردم پسرم که تا مامان معصومه برات حرف میزنه براش میخندی                         یادش بخیر چقدر زود میگذره روزا ...
29 مرداد 1393

نگاه های قشنگ پسرم

قربون اون خنده هات بشم من مادررررررررررررررررر به کی داری میخندی؟ حتما به فرشته ها!!!!!!!!!!!   عاشق این نگاهای مرموزمت. اخه به چی نگاه میکنی مامان؟ نکنه داری به چیزی  فکر میکنی؟   ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ابه دایی احسان نگاه میکنیییییییی؟ باشه .باشه .ببخشید،دیگه نمیپرسم. اینطوری نگام نکن.میترسم  مبینا جونم بابت لباس قشنگی که برام به سوغات اوردی، ممنونم. (یادش بخیر اون موقع که رفته بودی مشهد من هنوز تو دل مامانم بود.) ( تولد محمدحسین بود ،که دادیش به مامانم برام  نگهداره تا خودم بیام ) ...
26 مرداد 1393

یه عکس یادگاری( محمد حسین و مهدیار)

این عروسک خوشگل و پسرعمه عزیزم برام اورده                                  محمدحسین جان بابت هدیه قشنگی که برام اوردی ممنونم. اینم یه عکس یادگاری دو تایی                                                     &...
26 مرداد 1393

اینم جمعه مهدیار با بابایی و مامانی

اگه گفتی بابایی داره چکار میکنه که من اینطوری بهش خیره شدم؟؟؟؟؟؟؟ بیا در گوشت بگم.بیا جلوتر به کسی نگیا!!!!!!!!!!  بابا مهدیییییییییییییم  دارههههههههههه  نی نای نای  میکنه برام. بابا یکی به داد من برسههههههههههههههههههه مامان جان حالا عکس انداختن و ول کن بیا من و درست کن نگاه کنا.................. حتما باید اون یکی پام هم بیارم کنارش که جامو درست کنید؟؟؟؟؟؟؟؟ اینم اون یکی پام اینم یه مدل دیگه از خوابم.............. اینم عکسی که دختر عموم ازم گرفته دستت درد نکنه فاطمه جون که مراقبم بودی تا مامانیم کاراش رو بکنه .   ...
24 مرداد 1393

پسرم اقاست

پسر طلا الحمدلله داری روز به روز بزرگ تر و اقا تر میشی.دیگه نسبت به قبل خوب میخوابی و خوب شیر میخوری. هزار الله اکبر خیلی باهوشی و هوشیاری،اینو فقط من نمیگم از دکتر ختنه ات گرفته تا زندایی اعظمم و خانم محمدی همسایمون و مامان معصومم،همه میگن فوق العاده باهوشی و به نظرشون قراره ازاون پسر شیطونا بشی.منم کلی ذوق میکنم و خدارو شکر میگم. هر کی حرف میزنه دنبال صداش میری و همش دوست داری باهات صحبت کنیم.ی وقتایی هم برامون میخندی  و  (اغووو)میکنی.  تو شلوغی و سکوت خوب میخوابی .خلاصه بگم خیلیییییییییییییییییییی ماهی اما فکر کنم داری بغلی میشی و این خیلی خوب نیست. راستی روز یکشنبه مصادف با 46روزگیت ساعت 8 صبح با ز...
22 مرداد 1393

الهی فدات شم مهدیارم

خواب بعد از حموم چه کیفی داره  اونم اگه صبح زود ببرنت اخجون داریم میریم مهمونی راستی حلقه ام داره میفته  دیشب عمو رضا و عمو احمدم اومدن خونمون منو ببینن،خواب بودم  راستی عمو احمد تولدت مبارک امروزهمسایه هامون اومدن خونمون دیدن من مامانمم لباس خوشگل تنم کرده ...
22 مرداد 1393