برای مرد شدن
پسرم
گاهی وقتها نوشتن برایت سخت ترین کار دنیا می شود
با اینکه هنوزحرفهای زیادی برای گفتن! داری
انگشتانت را یارای نوشتن نیست
تنها کاری که از دستت بر می آید سکوت است
و باز هم ناگفته هایت را سکوت می کنی
می خواهی سکوتت را فریاد بزنی
اما صدای سکوتت انقدر بلند هست که نیازی به فریاد نمی بینی
...
لحظاتی در زندگی هست که باید برخیزی.
نگاهی به پشت سرت بندازی و چشمهایت را ببندی.
برخیزی و آغاز کنی زندگی را...
باید متولد شوی...
لحظاتی در زندگی هست که باید چشمهایت را ببندی.
بر چیزهایی که نگریستنش روز تولدت را به تاخیر می اندازد.
باید عادتهایی را در وجودت به فراموشی بسپاری.
باید، بایدهایی را و نبایدهایی را جایگزین کنی.
خلق هایی را و خلق هایی را در وجودت حذف کنی.
بایددر جوانی مرد شوی
قبل از آن که پیر شوی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی