اقا مهدیار مامان اقا مهدیار مامان ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

کوچولوی مامان دوست دارم

انجام سنت پسرم

1393/5/18 2:29
نویسنده : مامان مرجان
203 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم 

امروز داریم میریم خونه مامان معصومه تا حموم 40روزگیت رو انجام بدیم هم ختنه بشی انشاالله.


11ام مردادروز شنبه رفتیم خونه مامانا و بابا مرتضی .بابایی و مامانا شمارو بردن پیش دکتری که قراربود ختنه ات کنه.دکتر بعداز وزن گیری و معاینه اعضای بدنت برات واکسن ویتامین ایی رو زدندو استامینفون و چند سری پماد برای شما تجویز کردن که قبل و بعد از عمل ختنه براتون استفاده کنیم و برای 4بعدازظهر براتون وقت گذاشتند.

ماهم از این فرصت چند ساعته استفاده کردیم و شمارو بردیم حمام تا به قول قدیمیا اب چله اتونو بریزیم.و........

تا ساعت شد 4.شما و بابایی به همراه مامانا و زندایی و دایی کوچولو ت رفتید مطب اقای دکتر.اونجا چی شد و چی گذشت رو من نمیدونم چون اصلا دل اومدن رو نداشتم اما نمیدونی چقدر ناراحت بودم و استرس تورو داشتم .و فقط یک بار به بابایی زنگ زدم که گفت اقای دکتر داره کارشو شروع میکنه و گفت دیگه زنگ نزن.


نیم ساعت بعداز تزریق سر کننده اقای دکترکارش رو شروع کرده و بابایی و زندایی اعظم بالای سر شما بودن . وزندایی تند تند پستونک رو تو اب قند میزده و در دهنت میگذاشته که شما مبادا ضعف کنی .ولی با ملچ و مولوچت دل همه رو سوزونده بودی.اخه زندایی میگفت گریه میکردی تا پستونک رو توی دهانت میذاشته اروم میشدی و تند تند میک میزدیش.


منم در خانه تنها کاری که از دستم برمیامد دعا  بود و خواندن سوره های قران .که بحمد خدا ساعت 5:30عصر اومدید خونه . کم کم که اثر سری از بین رفت گریه هات شروع شد. و به گفته دکتر نباید میذاشتیم گریه کنی و به خودت فشار بیاری.

تا بهت شیر دادم خوابیدی . بابایی هم با دایی ماهان رفتن شیرینی فروشی  و به یمن مسلمان شدنت شیرینی خریدند.

خدارو شکر خیلی اذیت نشدی و شب راحتی رو نسبتا پشت سر گذاشتیم.و تا 4 روز خونه مامانا موندیم تا حال شما بهتر بشه و بعد به خونه خودمون برگشتیم.دیگه بهتر شدم الانم دارم تلویزیون میبینم

 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

عاطفه
18 مرداد 93 20:29
مبارک باشه ایشالا.به سلامتی
مامان مرجان
پاسخ
سلامت باشی عزیزم
فاطمه
22 مرداد 93 0:19
وای چه نازه
فاطمه
22 مرداد 93 0:21
خدا نگهش داره خیلی نازه
مامان مرجان
پاسخ
ممنون فاطمه جان
مامان لیلا
10 مهر 93 0:24
مرجان جون از وقتی با وبلاگ مهدیار جون آشنا شدم هر چی که بیشتر میخونم و یا به عکساش نگاه میکنم انگار که عکساش و حرکات و مخصوصا لباساش عین مهدی یار خودمه. مثلا این ست 5 تکه قورباغه بی بی ناز و یا ست کهنه های خشک کن که شکلشون عین مال مهدی یار خودمه.عزیزم خدا پسرتو برات نگه داره و شما رو هم برا پسرت.
مامان مرجان
پاسخ
لیلا جونم,خیلی خوشحال پسرم یه دوست هم نام خودش و تقریبا هم سنش داره.خدا مهدی یار شما رو هم براتون نگهداره .بازم منتظرت هستم