اقا مهدیار مامان اقا مهدیار مامان ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

کوچولوی مامان دوست دارم

روزای اخر ماه صفر و سرماخوردگی مامان

1392/10/15 10:17
نویسنده : مامان مرجان
209 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم بالاخره بعداز ی سرماخوردگی حسابی دوباره حالم بهتر شد و تونستم بیام برات پست بزارم.نمیدونی چ سرما خوردگی بود تا بحال انقدر اذیت نشده بودم  همش نگران و ناراحت شما ابنبات شیرینم بودم.اخه  وقتی با بابایی دکتر  رفتیم اقای دکتر ٢تا امپول پنیسیلین با کلی دارو داد. البته گفت ک ضرری برای شما نداره.اما خوب من هنوز نگرانم.اما خداروشکر حالم خوب شده حس میکنم خوبی.

این ٣روزه ک بابایی طبق عادت هرساله مشهد بود ما خونه مامانا بودیم و مثل پروانه دورمون میچرخیدو پرستاری موniniweblog.com میکرد.این ٣روزه رو کاملا تو جا بودم اصلا توان بلند شدن و نداشتم باور کن اگه مراقبت های مامان عزیزم نبودم تا الان هم خوب نشده بودم.

دایی ماهان  همش میومد بالا سرم و میگفت ابجی خوب شدی؟ یا هرچی خوراکی براش میخریدن یکیشو  میاورد و میگفت این برا نی نیت ابجی.

و همش میگفت من  دارم دایی میشما. وقتی بهش میگفتیم اسمشو چی بزاریم میگفت:بچه.

تا روز جمعه ک بابایی niniweblog.comبا کلی سوغاتی اومد .براشما ٢دست لباس گرفته بود ک حتما برات عکساشونو میزارم.برا منم ی روسری قشنگ و نبات وزعفرون و............کلی چیز دیگه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)