پایان 9ماهگی
مسافر لحظه های دیروز و هنوز و همیشه ام
پسر نازنینم،همسفر لحظه های خوب زندگیم
با حضورت به لطف خدای خوب مهربانم حسی متفاوت معنوی و معجزه ای بزرگ را در درونم تجربه میکنم.در بطنم انجاییکه جز خودم و خدای همیشه لحظاتم کسی از ان با خبر نیست،خبری دارم.
خبری پاک بی الایش رها از همه دغدغه های عصر اهن و ادم و غروب
خبری به نام تو مهدیار
خبری به وسعت جهانی که از ان می ایی
خبری به پاکی روح بزرگت که چندی پیش خدا در ان دمیده است
پسرم می کوشم که از تو از لحظه های مشترکمان ؛ از دنیایی که قرار است در همین نزدیکی به سراغش ایی برایت قصه های زیبا بازگویم .
می کوشم از انچه قرار است در اینده ای که در دو قدمی به انتظار قدومت نشسته است ،روایت های شیرین برایت بگویم:" من و پدرت چقدر منتظر لمس حضور و درک وجودت هستیم"
داشتنت را ارج می نهم
به مادر بودن تو افتخار میکنم
و در برابر همه اتفاق های زندگی صبور می مانم تا اولین مشقت از زندگی صبوری باشد مهدیارم
مامان مرجان_دوستدار همیشگیت_اوکه بیصبرانه انتظارت را می کشد_در38هفته و 5روزگی(پایان 9ماهگی )