اقا مهدیار مامان اقا مهدیار مامان ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

کوچولوی مامان دوست دارم

ی یادداشت مهم از بابا

1392/12/16 23:22
نویسنده : مامان مرجان
196 بازدید
اشتراک گذاری

پسر که باشی.......

 پسراست دیگر....

بلندپرواز و رویایی....

گاهی از سنگ سخت تر، گاهی از گل نازک تر....

به دست می آورد و از دست میدهد...

می خندد بلند و اشک می ریزد بی صدا....

اسمش را خدا نیاز گذاشته است....

 

پس مهدیار بابا

باید آدمی کنی...

و حوایت را به هوس نفروشی...

باید شکست بخوری تا عبرت بگیری...

مسولیت داری...

باید روزی مرد بشوی...

و چقدر سخت که مرد، مردانگی به دنبال دارد...

گاهی در بچگی مرد می شوی...

به تنهایی... درکوچه پس کوچه های بدبختی....

گاهی در جوانی...

کنار پیرمرد سیگار فروشی که می تواند غم را از چشم بخواند...

و گاهی هم در بزرگسالی...

وقتی خوشبختی را از دست بدهی...

وقتی غم ببینی...

پسر که باشی باید شانه هایت سکانس های فراوان ببیند...

باید روی دوشت خیلی چیز هارا حمل کنی...

گاهی یک سر و موهای مشکی...

و گاهی یک گونی با گچ های سفید...

روزی گریه هم میکنی...

ولی اشکت از روی ضعف نیست...

از روی مدت طولانیست که قوی بوده ای....

" و این را بدان همیشه جایگاهت در قلب من  است "

 " و برای داشتنت  به خودمیبالم پسر گلم  "

 


 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان عرفان
21 اسفند 92 22:25
سلام عزیزم. خدا حفظ کنه مسافر کوچولوتو. کی میاد این فرشته؟ عرفان من اردیبهشت میاد
مامان مرجان
پاسخ
بازم سلام .مهدیار منم اواخر خرداد یا شایدم اوایل تیر بدنیا میاد.امیدوارم پسرامون بسلامتی بیان تو بغلمون.
محمد
4 فروردین 93 11:55
شاعر خوبی هم هستی دائی مهدی
مامان مرجان
پاسخ
خواهش میکنم دایی جون سلامت باشی. انشاالله عروسیت