اقا مهدیار مامان اقا مهدیار مامان ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

کوچولوی مامان دوست دارم

مسمومیت بارداری

پسر گل مامان امیدوارم حالت خوب باشه ،این چند روزه مامان خیلی نگرانم.سه شنبه رفتیم دکتر برای چکاپ وضعیت شما.بعداز شنیدن صدای قلبت و اندازه گیری فشار رفتم روی ترازو چشمت روز بد نبینه در عرض یک هفته به صورت تعجبی ٤کیلو اضافه کرده بودم .نمیدونی با خانم دکتر شاخ دراوردیم اخه تو ی هفته ٤کیلو غیر ممکنه. خانم دکتر گفت این اضافه وزن غیر طبیعی نشون دهنده علایم مسمومیت بارداریه.ممکنه دچار فشار خون بارداری شده باشهی.اما تو تمام این هفت ماه همیشه فشارم ١١روی هفت بوده واین یعنی عالی بوده. حتی دچار ورم دست و پا و صورت هم نشدم. خلاصه بعد از انجام ازمایش ادرار٢٤ساعته هم متوجه شدیم پروتیین هم دفع نمیکنم . و به ظاهر فعلا مشکلی نیست.اما در استا...
4 ارديبهشت 1393

تبریک تولد پدرم

پدرعزیزم   تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست.   به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنم.   ورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگی ات را تبریک میگویم.    تولدت آذین زندگی ام باد. دوستت دارم بهترینم . ...
4 ارديبهشت 1393

خدایا..............

   خطا از من است، می دانم   از من که سالهاست گفته ام " ایاک نعبد " امــــــــــــــــــــــــــا به دیگران هم دلسپرده ام...   از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین" امــــــــــــــــــــــــا   به دیگران هم تکیه کرده ام امــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا رهایم نکن   بیش از همیشه دلتنگم   به اندازه ی تمام روزهای نبودنم...   خداوندا   دل به تو سپرده ام   مرا به حال خود وا مگذار... خدایا  پسرم را به تو سپرده ام برایم حفظش کن............ ...
2 ارديبهشت 1393

تبریک بمناسبت ولادت خانم فاطمه زهرا (س)

  .   بر مقدم دختر پیمبر صلوات بر چشمه ی پاک حوض کوثر صلوات بر محضر حضرت محمد تبریک بر مادر شیعیان حیدر صلوات  مادر،  تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی اموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی.  مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک.  مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم،  پو...
31 فروردين 1393

فرشته ای با نام مادر

           "فرشته کودک" کودکی که آماده ی تولد بود ، نزد خدا رفت و از او پرسید : « می گويند فردا شما مرا به زمين می فرستید.اما من به این کوچکی بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم ؟ » خداوند پاسخ داد : « از ميان بسياری از فرشتگان ، من يکی را برای تو در نظر گرفته ام.او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد . » اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود يا نه . اینجا در بهشت من کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافیست . خداوند لبخند زد : « فرشته ی تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخندخواهد زد.تو عشق او را...
30 فروردين 1393

در استانه هشتمین ماه سفری من ودردانه ام

نازنین پسر دلبندم ؛ اینک در استانه هشتمین ماه سفر مشترکمان ،در روزهایی که لحظه لحظه اش با حس و حالی متفاوت ترجمه میشود؛ گرمای هوا اغاز میگردد.وسنگینی وزن نازنینت نشانه ای پررنگتراز حضورت را به تصویر میکشد. فارغ از کوچی که چندی پیش اتفاق افتاد،بیشترازقبل،دقیق تر از گذشته وبا تامل تر از ایام پیشین به راز خلقت،به معجزه تولد می اندیشم. عزیز دل مادر بسیار بسیار مشتاقم از حس و حالی که در این 9 ماه تجربه می کنی مطلع باشم؛ گویا قدرت خواب داری و دیدن رویا، در رویاهایت چه میگذرد جایی از رویاهایت مکانی به اسم زمین را به تصویر می کشند؟  چه میبینی مهدیار مادر؟؟؟ برای من و بسیاری از زمینیان تولد موجودی ب...
29 فروردين 1393

و باز هم شنیدن اوای قلبت(در29هفتگی)

پسر گل مامان  امروز صبح با بابایی برای بررسی وضعیت شما بعد 4هفته راهی بیمارستان شدیم.تقریبا حدودای ساعت 8:15بود که رسیدیم.بابایی نوبت گرفت برامون خداروشکر نفر دوم بودم مامانی. بابایی بنده خدا موند پیشمون تا برمونگردونه خونه. اما برعکس همیشه خانم دکتر امروز دیر اومد تو بخش و تا ساعت 10:30منتظر نشستیم.شما هم که انگار حوصلت سر رفته بود اخه  یا تکون میخوردی یا لگد بارون میکردی مامانو؛منم کلی کیف میکردم . بلافاصله بعداز اومدن خانم دکتر منشیش اسمم رو صدا زد و رفتم داخل اتاق بعد از وزن گیری و فشار و شنیدن صدای قلب گل پسرم که الهی قربونت برم.خانم دکتر از روی دلم شمارو معاینه کرد که ببینه در وضعیت خوبی بسر میبری یا نه؟ عشق مامان.ا...
26 فروردين 1393

لمس زیباترین لحظات باهم بودنمان

پسر قشنگم این روزا فعالیتت و تکون خوردنات به همرا لگدهای متوالی و محکمی  ک به مامان میزنی  ، حس خوبی رو بهم  میده که امیدوارم همه ی خانم های دنیا  تجربه این حس شیرین و داشته باشن. اینطور ک بنظر میرسه پسر ارومی هستی و شیطونیات بجاس. الهی قربونت برم مادر چند دقیقه پیش نمیدونی چه کولاکی به پا کرده بودی انقدر تکونات محکم و پر زور بود ک از روی شکم و لباسم کاملا مشهود بود. الهی فدات شم دوباره الان هم داری تکون میخوری. و شکمم بالا وپایین میره. دوست دارم پسرم ؛ خیلی دوستدارم.   خدایا شکرت بخاطر  هدیه نابی ک بهم دادی ممنونتم. کمکم کن بتونم از امانتی که بهم سپردی خوب مراقبت ک...
25 فروردين 1393